زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

حذیفة بن یمان

حُذَیفَةِ بْنِ یَمان، ابوعبدالله (د 36 ق / 656 م)، صحابی مشهور پیامبر (ص) از انصار. وی از قبیلۀ عدنانی سعد العشیرة، تیرۀ بنی‌عَبس بود، اما خانوادۀ او از طریق حِلف، از قبیلۀ اوسی بنی عبدالاشهَل، در یثرب شمرده می‌شدند (نک‍ : کلبی، 440، 447). پدرش حسیل نام داشت و شهرت یمان، از آنِ پدر حذیفه یا یکی از نیاکان او ست (همو، 440؛ واقدی، 1 / 233؛ بلاذری، انساب ... ، 1 / 389، فتوح ... ، 306-307).
حذیفه و پدرش، پس از هجرت پیامبر (ص) به یثرب، به اسلام درآمدند (ابن‌حجر، الاصابة، 1 / 332) و او پذیرفت که از انصار شمرده شود (ابن‌قتیبه، 263؛ دربارۀ پیوند برادری میان او و عمار یاسر، نک‍ : ابن‌سعد، 3 / 250). حذیفه در غزوۀ بدر شرکت نکرد (همو، 7 / 317؛ مسلم، 5 / 177؛ نیز نک‍ : ابن‌اثیر، 1 / 391)، اما با پدر و برادرش در غزوۀ احد حضوریافت (ابن‌سعد، ابن‌اثیر، همانجاها؛ نیز نک‍ : خطیب، 1 / 161؛ ابن عبدالبر، 2 / 726). در غزوۀ خندق، اندکی پیش از آنکه مشرکان دست از محاصره بکشند، حضرت رسول (ص) حذیفه را مأمور کرد تا از وضع ایشان آگاهی‌یابد (ابن‌هشام،2 / 712-713؛ واقدی، 2 / 488-490؛ نیز نک‍ : ابن‌سعد، 2 / 69). هنگام بازگشت از تبوک، چون شماری از منافقان قصد جان پیامبر‌ (ص) کردند، آن حضرت حذیفه را فرستاد تا ایشان را پراکنده کند (واقدی، 3 / 1042-1043).
حذیفه پس از وفات حضرت رسول‌ (ص)، در جریان فتوح بخشهایی از سرزمین ایران شرکت داشت؛ گرچه روایات در این باب، در جزئیات هم‌داستان نیستند. وقتی در خلافت عمر بن خطاب، ابوموسى اشعری در نواحی خوزستان مشغول تاخت و تاز بود، عمار بن‌ یاسر عامل کوفه، گروهی از کوفیان را به یاری او گسیل داشت که، ازجملۀ آنان حذیفة بن‌ یمان را باید یاد کرد، که بر جناح چپ سپاه فرماندهی یافت (بلاذری، همان، 380؛ دربارۀ سکونت حذیفه در کوفه، نک‍ : ابونعیم، معرفة ... ، 2 / 26). 
در 19 یا 21 ق / 640 یا 642 م، چون خلیفه عمر، نُعمان بن مُقرِّن مُزَنی را به نبرد با ایرانیان گسیل داشت، حذیفه را نیز جانشین او قرار داد (بلاذری، همان، 302؛ نیز نک‍ : خلیفه، 1 / 143-144؛ طبری، 4 / 115، 119، 127). پس از کشته شدن نعمان، حذیفه از فرماندهان فاتح نهاوند به‌شمار رفت (بلاذری، همان، 304-306؛ نیز نک‍ : طبری، 4 / 116، 132؛ ابن‌حُبَیش، 2 / 327). حذیفه در نواحی نهاوند بود که حکومت آذربایجان یافت و بدان سوی لشکر کشید. وی به اردبیل درآمد و گرچه مرزبان آن ناحیه لشکری گران از اهالی شهرهای گوناگون گرد آورده بود، سرانجام، حذیفه با تحمیل شرایطی، با آنان صلح کرد و شهرهای دیگری را در آن نواحی به دست آورد، اما خلیفه او را عزل کرد (بلاذری، همان، 325-327).
در روایت ابوعبیده، فتح دوبارۀ شهرهایی از ناحیۀ جبال همچون دینور و همدان، در حدود سال 22 ق / 643 م، به حذیفه نسبت داده شده است (نک‍ : خلیفه، 1 / 148، 160). وی همچنین از سوی عمر مأموریت یافت زمینهای ماورای دجله را به منظور محاسبۀ خراج، مساحی کند (بلاذری، همان، 269؛ نیز نک‍ : طبری، 4 / 23، 139؛ یعقوبی، 2 / 174). روایاتی نشان می‌دهند که حذیفه احتمالاً از سوی عمر والی مدائن هم بوده (طبری، 3 / 588؛ نیز نک‍ : خطیب، 1 / 162؛ ذهبی، 2 / 363)، و توسعۀ بنای مسجد این شهر به دست او، احتمالاً در همین دوره صورت گرفته است (بلاذری، همان، 289؛ ابن‌فقیه، 263).
حذیفه در لشکرکشیهای دورۀ عثمان نیز شرکت داشت: وقتی سعید بن‌ عاص در 30 ق / 651 م از کوفه عزم خراسان کرد، حذیفه در سپاه او بود و هم در این سفر، در فتح طبرستان شرکت جست (طبری، 4 / 269؛ نیز نک‍ : خلیفه، 1 / 175؛ ابن‌حبیش، 2 / 406؛ سهمی، 47). سپس عثمان او را به نواحی مرزی ارمینیه گسیل داشت و حذیفه به بردعه رفت و عاملان خویش را به نقاط گوناگون فرستاد، اما اندکی بعد، به دستور خلیفه بازگشت (بلاذری، همان، 204؛ نیز نک‍ : طبری، 4 / 281؛ یعقوبی، 2 / 194؛ ابن‌فقیه، 590).
در پاره‌ای از روایات مربوط به حوادث اواخر عهد عثمان که غالباً به عنوان نشانه‌هایی از ناخشنودی از اعمال خلیفه تلقی می‌شود، از حذیفه هم نام برده شده است؛ مثلاً گفته‌اند او همراه شماری دیگر، خواهان عزل ولید بن‌ عقبه از ولایت کوفه بوده (یعقوبی، 2 / 190)، یا همراه مالک اشتر نخعی، در بیابان ربذه بر پیکر صحابی تبعیدی، ابوذر غفاری نماز گزارده است (همو، 2 / 201). با این همه، سخنان منسوب به او نشان می‌دهد که به‌رغم انتقاد از عثمان، از همکاری در جریانی که به قتل خلیفه انجامید، تبری می‌کرده است (بلاذری، انساب، 4 / 44، ابن‌عساکر، 12 / 295). روایاتی نیز نشان می‌دهد که او مردم مدائن را به بیعت با امام علی (ع) تشویق‌کرد (نک‍ : بلاذری، همان، 2 / 100، 155؛ مسعودی، 3 / 131)، اما اندکی بعد در مدائن درگذشت (ابن‌سعد، 6 / 15؛ نیز نک‍ : خلیفه، 1 / 200؛ بلاذری، فتوح، 289؛ ابن‌عساکر، 12 / 300-302).
گور حذیفه در مدائن، از دیرباز شناخته شده (قزوینی، 453؛ حمدالله، 33؛ هروی، 76)، و زیارتگاه بوده است (مثلاً‌ نک‍ : ادیب ـ الملک، 134-135). در 1350ق / 1931م، بـازماندۀ جسد او و یکی دیگر از اصحاب، برای جلوگیری از صدمۀ ناشی از طغیان رود دجله، طی مراسمی به مقبرۀ سلمان فارسی انتقال یافت (جواد، 22، حاشیۀ 1؛ حسنی، 108؛ نیز نک‍ : حرزالدین، 1 / 239؛ مظفر، 82-83؛ زاره، 59 / II). 
حذیفه از حضرت رسول (ص) احادیثی نقل کرده است (نک‍ : احمد‌ ابن‌‌حنبل، مسند، 5 / 382 بب‍ ؛ ابونعیم، همان، 2 / 29-30؛ مزی، تحفة ... ، 3 / 21 بب‍ ( و کسانی چون جابر بن عبدالله انصاری و جندب بن عبدالله بَجَلی و دیگران از او روایت کرده‌اند (مزی، تهذیب ... ، 5 / 497؛ ابن‌حجر، تهذیب ... ، 2 / 220؛ نیز نک‍ : ابن‌عساکر، 12 / 259). بخشی از مآخذ نیز به فضایل او اختصاص یافته (همو، 12 / 268-271) و ازجمله، او را صاحب سرِّ پیامبر (ص) خوانده‌اند (نک‍ : خطیب، 1 / 161-162؛ ابن‌عساکر، 12 / 272-273؛ ذهبی، 2 / 361). همچنین گفته‌اند که او به عثمان پیشنهاد کرد تا برای جلوگیری از اختلاف در قرائات، نسخۀ واحدی از قرآن کریم تهیه شود (بخاری، 6 / 99؛ نیز نک‍ : ابن‌ندیم، 27).
به حذیفه اقوالی در زهد یا آداب صوفیانه منسوب شده (نک‍ : احمد بن‌ حنبل، الزهد، 224؛ ابن‌عساکر، 12 / 289-293)، و ضمن سخن از ارتباط او با اهل صُفّه (ابونعیم، حلیة ... ، 1 / 354)، جایگاه خاص او در میان اصحاب پیامبر (ص)، مورد تأکید قرار گرفته است (نک‍ : همان، 1 / 270 بب‍ ؛ مناوی، 1 / 50-51؛ نیز نک‍ : ابوطالب، 1 / 150).
از حذیفه روایات بسیاری در فضایل امیرالمؤمنین علی و اهل بیت (ع) نقل شده است (ابن‌بابویه، 135؛ مفید، 1 / 103؛ نیز نک‍ : محمد ابن‌سلیمان، 1 / 152، 2 / 258؛ ابن بطریق، 171؛ فرات‌کوفی، 75). در آثار شیعۀ امامیه، حذیفه جایگاهی خاص دارد: او را در شمار اصحاب امام علی (ع) و از «ارکان» دانسته (کشی، 38؛ طوسی، 60؛ برای تفصیل، نک‍ : شیبی، 1 / 50، بب‍ (، و روایاتی حاکی از منزلت او نقل کرده‌اند (کشی، 6-7؛ نیز نک‍ : قمی، 2 / 128 بب‍ ؛ خویی، 4 / 245-246). در این زمینه، پیوند حذیفه با سلمان فارسی و شهر مدائن، از منظر شیعی قابل توجه است؛ به‌ویژه که به نظر می‌رسد، فرزند حذیفه، سعد در مدائن بر شیعیان سروری داشته، و سلیمان بن صرد خزاعی در جریان قیام توابین، پس از واقعۀ کربلا، از او یاری خواسته است (دربارۀ مکاتبات آن دو و خروج سعد به سوی عین‌الورده، نک‍ : طبری، 5 / 555-557؛ نیز نک‍ : کلبی، 447، نیز حاشیۀ 4)، اما سعد بن ‌حذیفه به سببی که روشن نیست، از یاری توابین بازماند؛ سپس به مختار ثقفی پیوست و از جانب او مأموریتی به وی محول شد (طبری، 5 / 605، 6 / 7- 8، 34؛ قس: مسعودی، همانجا، که روایتی مبنی بر کشته‌شدن او در نبرد صفین آورده است). 
به روایت مسعودی، حذیفه فرزند دیگری به نام صفوان داشت که در صفین در سپاه امام علی (ع) بود و در این نبرد کشته شد (همانجا؛ دربارۀ دیگر بازماندگان حذیفه، نک‍ : طبری، 3 / 487؛ سمعانی، 4 / 100؛ یاقوت، 2 / 621؛ مجلسی، 104 / 157؛ دربارۀ انتساب قبری در مصر به عبدالله بن حذیفة بن یمان، نک‍ : یاقوت، 4 / 554).

مآخذ

ابن‌اثیر، علی، اسد الغابة، قاهره، 1280 ق؛ ابن‌بابویه، محمد، الامالی، قم، 1417ق؛ ابن‌بطریق، یحیى، العمدة، قم، 1407 ق؛ ابن‌حبیش، عبدالرحمان، الغزوات، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، قاهره، 1328 ق؛ همو، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، 1325 ق؛ ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی‌محمد بجاوی، قاهره، مطبعة النهضة؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415 ق / 1995 م؛ ابن‌فقیه، احمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، 1416 ق / 1996 م؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن‌ندیم، الفهرست؛ ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1992 م؛ ابوطالب مکی، محمد، قوت القلوب، قاهره، 1961 م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ همو، معرفة الصحابة، به کوشش محمد حسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنی، بیروت، 1422 ق / 2002 م؛ احمد بن حنبل، الزهد، بیروت، 1414 ق / 1994 م؛ همو، مسند، بیروت، دارصادر؛ ادیب‌الملک، عبدالعلی، سفرنامۀ عتبات، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1364 ش؛ بخاری، محمد، صحیح، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، 1997- 1998 م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1865 م؛ جواد، مصطفى و احمد سوسه، دلیل خارطة بغداد، بغداد، 1378 ق / 1958 م؛ حرزالدین، محمد، مراقد المعارف، به کوشش محمد حسین حرزالدین، نجف، 1391 ق / 1964 م؛ حسنی، عبدالرزاق، العراق قدیماً و حدیثاً، صیدا، 1377 ق / 1958 م؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، تهران، 1362 ش؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1949 م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1967 م؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1983 م؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، 1384 ق / 1964 م؛ سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ شیبی، کامل مصطفى، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، 1982 م؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، رجال، به‌کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، 1415 ق؛ فرات‌کوفی، تفسیر، به‌کوشش محمد کاظم، تهران، 1410 ق / 1990 م؛ قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ قمی، عباس، سفینة البحار، تهران، 1414 ق؛ کشی، محمد، اختیار معرفة الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ش؛ کلبی، هشام، جمهرة النسب، به‌کوشش ناجی حسن، بیروت، 1986 م؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ محمد بن سلیمان کوفی، مناقب الامام علی بن ابی طالب (ع)، به‌کوشش محمدباقر محمودی، قم، 1412 ق؛ مزی، یوسف، تحفة الاشراف، به کوشش عبدالصمد شرف‌الدین، بمبئی، 1389 ق / 1969 م؛ همو، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1988 م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1970 م؛ مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، دارالفکر؛ مظفر، عبدالواحد، سلمان المحمدی، نجف، 1371 ق؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413 ق؛ مناوی، محمد، الکواکب الدریة، به کوشش محمد ادیب جادر، بیروت، 1999 م؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، 1966 م؛ هروی، علی، الاشارات الى معرفة الزیارات، دمشق، 1953 م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، 1969 م؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.